به رخ نکشیدن عیب همسر در موقع دعوا
ایا موقع دعوا عیب همسر را به رخ میکشید ؟ بگو مگوی زن و شوهر طبیعی است. اختلاف زوج عادی است. دعواهای کی شان قابل توجیه است و قهرهای یکی – دو روزه مسأله ای نیست. اما زوج وشیار باشند پا را از خط قرمز فراتر نگذارند. زیرا آباد کردن آن چه ویران
شود، به سهولت ممکن نیست. دعوا را تا آنجا ادامه دهید که به خشم کور رسید. زیرا پس از آن توهین و تحقیر است که نثار یکدیگر می کنید. به ویژه که همه انسانها نقاط ضعف اخلاقی و جسمانی دارند. در حالت خشم وحرص آدمی بر خود مسلط نیست و بدبختانه گاه با نقطه ضعف های شخصیتی خود به سراغ نقطه ضعف های آشکار و پنهان طرف مقابل می رود. این جا است که روحها زخم می خورند. درمان این گونه زخم ها نیز خیلی طول می کشد و چه بسا هرگز
التیام نیابد. به این گله ها دقت کنید: | شهلا خانم: «من هیکل متناسبی ندارم. تا دعوامون می شه، سعید به رخم میکشه و میگه اینم هیکله تو داری. آدم رغبت نمیکنه بهت بگه زن
یا میگه این روپوشه تو پوشیدی. حالا خیلی خوش اندامی که کیسه هم پوشیدی؟»
صغرا خانم: «من خودم می دونم خوشگل نیستم. ولی می دونم هم زشت نیستم. اما تا حرفمون می شه، حامد می گه قیافه ت حالم به هم می زنه. برو تو آینه خود نگاه کن!»
لیدا خانم: «دماغ من درازه. از بچگی من به خاطرش مسخره میکردن. اوایل ولی خودش خیلی دل باختهم نشون می داد. یه جوری که از یاد برده بودم به دماغ زشت تو صورتمه. اما بعد چند تا دعوا، ولی هم شروع کرد به مسخره کردنم. به طوری هم مث می چزوند که آتش می گرفتم.» و محب، آقا سعید، آقا حامد و آقا ولی پیش از ازدواج عیب های آشکار همسران خود را ندیده بودند که بعد بی رحمانه دل نازک آنها را می آزردند؟
فیلم درباره مشاوره زناشویی و اختلافات و دعواهای زیاد زن و شوهر
راه حل
اگر چهره یا هیکل همسرانشان خوشایند نبود، چرا با آنان عهد وفاداری بستند؟ بله، وفاداری. مگر وفاداری فقط خیانت نکردن به بستر جفت است؟ بی رحمانه زخم زبان زدن و عیب و نقص یار را به رخ کشیدن بزرگ ترین بی وفایی است. اما متأسفانه بسیاری از مردان پا را از اصول اخلاقی فراتر می گذارند و می گویند: «زنمه دیگه. حالا یه چیزی گفتم.» یا «زنمه دیگه. هرچی بهش گفتم، گفتم.» یا اگر بخواهند جوان مرد هم باشند، می گویند: «بعد از دلش در می یارم.» اما این بینش به شدت اشتباه است. زیرا همان طور که پیش تر گفتم هرچه دوستی – در این جا دوستی زوج – بیش تر و عمیق تر و نزدیک تر، احترام متقابل باید بیشتر باشد. به علاوه همسر به احترام و محبت شوهر بیش از هر کس دیگری نیازمند است. شاید او به راحتی تمسخر عیب خود را از زبان دیگران پذیرا باشد.
اما در مقابل
شوهر خیلی حساس است و آسیب می بیند. به قول شاعر
ترسم از ترکان تیرانداز نیست همسر دوست دارد زیباترین و بهترین زن به چشم شوهر جلوه کند. برای نیل به
تیرآوران دوستم می کشد این هدف نهایت تلاش خویش را هم می کند. پس برایش خیلی دردناک است
به خاطر نقیصه ای که خود عمری از آن رنج برده، طعنه بشنود. متأسفانه عین این خطا را خانم ها هم مرتکب می شوند. برخی از سر جهل و برخی برای مقابله به مثل شهلا خانم در جواب تحقیرهای آقا سعید می گوید: «برو لب شکری. اول عیب خود ببین، بعد از من بگو.» |
صغرا خانم که چندبار تحقیرهای آقا حامد را تحمل کرده، بالاخره عصبی می شود و می گوید: «خودت خوبی دراز بی قواره؟ خوبه صد دفعه جلو خودم صدات کردن نردبان شهرداری!»
و سرانجام لیدا خانم که با آقا ولی دهان به دهان می شود و می گوید: «دماغ من درازه ؟! افاده ها طبق طبق، سگ ها به دورش وق و وق. اون کله تا من دارم که بچه ها تو کوچه دنبالم میکنن و میگن مهتابی، مهتابی!»
به راستی چرا آقایان آن وقاحت را مرتکب می شوند تا خانم ها را به سوی این بدزبانی سوق دهند؟ از قدیم گفته اند جواب های هوی است یا کلوخانداز را پاداش سنگ است. بالاخره طاقت هرکسی حدی دارد. سنگ هم باشد، با این گفته ها می ترکد و با از هم پاشیدن خود همه چیز را از هم می پاشاند. و فراموش نکنیم رابطه بین زوج مثل رشته ای نامریی است. هریک از تارهای این رشته بسیار نازک ولی خیلی محکم است که در پیوند با بقیه محکم تر هم می شود. اما وقتی که با جفت برخوردهای چنینی یا هر نوع دیگر برخورد بد یا منفی می کنیم، یکی از این تارها را پاره می کنیم. مسلما تعداد تارهای رشته رابطه زوج بی نهایت نیست. بالاخره چیزی باقی نمی ماند. و وای از آن روز!
برخی نیز هنگام دعوا به نوعی دیگر اهل ترمز کردن نیستند. آنها مجادله را چنان کش می دهند تا جنجال به پا شود. گویی لذت می برند فریادهای شان تا
چند خانه آن طرف تر برود. طبیعی است در میانه چنین بلوایی حیا نیز کنار کدام سود و رکیک ترین کلمات بر زبان جاری شود. آقایان به من حق بدهند از این بابت
۰ دیدگاه